سرها (و مغزها)ی دایناسورهای گردن بلند، خیلی بالای قلب هایشان نگه داشته می شد. در سوروپودهای بزرگ، سر می توانست هشت متر بالای قلب باشد! این امر در مهندسی جریان خون مشکلاتی ایجاد می کرد. دیرینه شناسان زرافه را به عنوان مدلی برای حدس زدن درباره جریان خون گونه برچیوسوروس به کار می برند. مفصل بندی گردن برچیوسوروس مثل زرافه، عمودی تر از تعداد زیادی از سوروپودهای دیگر بود و او می توانست از ارتفاع هشت متری هم غذا به دست آورد.
برای این که مقدار کافی خون اکسیژن دار به سر برچیوسوروس (حتی مغز ریز سوروپود) برای استفاده توسط مغز آن برسد، لازم بود:
-یک قلب قوی بزرگ داشته باشند- قلبی به وزن حدود 400 کیلوگرم نیاز بود تا خون را در رگ های خونی عظیم، با فشار بالا به سمت بالا پمپ کند.
-فشار خون عظیمی وجود داشته باشد- تخمین زده می شود که سوروپودهای بزرگ به پمپ کردن خونی بیش از 600 میلی متر نیاز داشتند. در حالی که بیشتر پستانداران (شامل انسان) فشار سیستولیک حدود 150-100 میلی متر اچ جی دارند. حتی زرافه ها تنها فشار سیستولیک حدود 300 میلی متر اچ جی دارند.
-رگ های خونی عضلانی داشته باشند- سرخرگ های بسیار پهنی لازم بوده تا جریان خون به گردن هم برسد. این رگ ها به دریچه های یک طرفه زیادی نیاز داشتند تا خون را از جریان یافتن دوباره به عقب قبل از رسیدن به سر بازدارند. همچنین موقعی که گردن روبه پایین خم می شده، به دریچه های یک طرفه ای در سیاهرگ ها نیاز بوده تا خون رو به عقب جریان پیدا نکند و به سر برسد.